




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مسئول ثبت آثار تاریخی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی گفت: محدوده تاریخی بافت با ارزش فرهنگی تاریخی روستای کنگ به شماره ۳۳۰۱۰ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.محمود طغرایی با اعلام این خبر افزود: بافت تاریخی این روستا با معماری بومی که دارد، از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است و تحت تأثیر عوامل مختلف طبیعی همچون رودخانه و شیب طبیعی زمین و در مسیر رخدادهای تاریخی و مهاجرتهای اقوام مختلف، بیش از ۷۰۰ سال پیش در این منطقه ایجاد شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جواد نوائیان رودسری – پرداختن به وقایع تاریخی، در قالب تاریخ نقلی، هرچند اهمیت دارد، اما رویکردی ناقص در مطالعات تاریخی است. اینکه ما به نقل یک گزارش، از منابع گوناگون، بسنده کنیم و در پی تحلیل رویداد از زوایای گوناگون و کشف روابط احتمالی میان آن، با جریانها و وقایع مختلف نباشیم، به نتیجهای که بتواند جنبه کاربردی داشتهباشد، منتج نمیشود. آنچه علم تاریخ را از حصار داستانگویی و نقّالی بیرون میآورد، اهتمام به کشف روابط منطقی، میان حوادثی است که شواهد آن از طریق منابع مختلف به دست ما میرسد. کودتای سوم اسفند 1299 یکی از رویدادهای بسیار مهم تاریخ معاصر ایران محسوب میشود، رویدادی که باید آن را سرآغاز وقایعی سلسلهوار بدانیم که موجب بروز چالشهای بنیادین فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران شد. ادعای طرفداران این کودتا که امروزه در زمره سلطنتطلبان و جریانهای معاند جمهوری اسلامی قرار دارند، این است که این رویداد، ایران را از یک سقوط حتمی نجات داد و باعث حفظ یکپارچگی کشور شد؛ اما از آن سو، منتقدان این کودتا که دست برقضا، در میان طیف گستردهای از جریانهای فکری و تاریخنگاری قرار دارند، معتقدند که کودتای سوم اسفند، مقدمهای برای بر باد رفتن دستاوردهای انقلاب مشروطیت و افتادن شعله در خرمن آزادی خواهی بود؛ اتفاقی که پایههای قدرت استعمار را در ایران محکمتر کرد و باعث کاهش هزینه انگلیس برای حفظ منافعش در ایران شد. امروز و در سالگرد این کودتا که برخی از آن با عنوان «کودتای سیاه» نام بردهاند، تصمیم گرفتیم بدون ورود به جزئیات اتفاق که طبعاً در فضای مجازی و در دسترس مخاطبان عزیز قرار دارد، تحلیل دو کارشناس تاریخ را در اینباره بشنویم؛ دکتر مظفر شاهدی، نویسنده، محقق و پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات تاریخ معاصر و دکتر مصطفی تقوی، پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه. آنچه مطالعه خواهید کرد، پاسخ این دو کارشناس به این پرسش ماست: «اصلیترین پیامد کودتای سوم اسفند چه بود و انگلیسیها بر مبنای چه راهبردی این کودتا را طراحی و اجرا کردند؟»



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

همزمان با سفر رئیس جمهور آمریکا به لهستان، روسیه مشارکت در پیمان «استارت نو» را به حالت تعلیق درآورد
تقابل بایدن - پوتین در سالروز جنگ



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بسیار طبیعی است که یک کودک پنج یا شش ساله مسائل درون خانه یا اطلاعات همکلاسیهایش را برای اطرافیان بازگو کند. باید توجه داشت که دادن اطلاعات در این سن خبرچینی محسوب نمیشود بلکه هدف کودک در این سن بیشتر برقراری ارتباط است اما برای کودکان بزرگتر خبرچینی صفت غیراخلاقی و نامناسبی محسوب میشود که ممکن است علل متفاوتی داشته باشد. بهتازگی، تصویر یادداشت یک دانشآموز برای معلمش در شبکههایاجتماعی پربازدید شده که روی برگه نوشته: «خانم، ستایش تمرین حل نکرده. کتابش خالیه. منفی بذارین براش.» این اتفاق را از منظر روانشناسی بررسی کردیم.
دلایل خبرچینیهای کودکان|کودک ممکن است برای اعمال قدرت، تقویت عزتنفس خود یا فقط برای جلبتوجه خبرچینی کند. خبرچینی به کودک این فرصت را میدهد تا بر کودک دیگری برتری پیدا کند یا در چشم والدین یا معلم مورد لطف واقع شود. حس حسادت، برقراری ارتباط یا عصبانی شدن از خواهر ، برادر، دوست یا دیگران ممکن است علتهای خبرچینی کودک باشد. کودکان باید تفاوت بین خبرچینی و اطلاعرسانی را بدانند. خبرچینی بیان اطلاعات از روی حسادت، بخل، کینه و ... است در حالی که در اطلاعرسانی بیان خبر به دلیل خطر یا آسیبی است که ممکن است فرد یا محیطی را تهدید کند.
راههای کاهش رفتار غیر اخلاقی خبرچینی در کودک
1- بعد از هفت سالگی قدرت درک کودکان بالاتر است و میتوانید در یک گفت وگوی ساده تفاوت خبرچینی و اطلاع رسانی را برای او توضیح دهید.2- هرگز کودکی را که خبری از دیگری به شما میدهد،تشویق نکنید یا به او نخندید. همچنین با خشونت با او رفتار نکنید.۳- توجه و محبت کافی به کودکان داشته باشیم تا برای دریافت این توجه دست به رفتار ناپسند خبرچینی نزنند. همچنین اعتمادبهنفس کودک را افزایش دهید.
۴- والدین و معلمان باید مراقب باشند در حضور کودکان هرگز خبرچینی نکنند و باعث یادگیری این رفتار زشت و ناپسند در کودک خود نشوند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- پسر جوانی که در جشن تولد مستانه، صحنه وحشتناک آدمکشی را رقم زد، در حالی به بازسازی صحنه قتل پرداخت که چگونگی سقوط از درخت و رها کردن دسته دشنه خون آلود در پشت بام را نیز شرح داد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پنجم بهمن گذشته هنگامی که حدود 20 دختر و پسر جوان در یک جشن تولد مختلط شرکت کرده بودند، ناگهان میزبان 26 ساله بساط مشروب خوری را پهن کرد و بدین ترتیب برخی از مهمانان با مستی شیطانی همراه شدند. طولی نکشید که در میان رقص و پایکوبی مستانه، به یک باره صدای موسیقی و عربده در هم آمیخت و یکی از مهمانان دست دختری را گرفت تا او را به درون اتاق بکشاند.
اما وقتی با مقاومت و مخالفت دیگر مهمانان روبه رو شد در یک لحظه دشنه ای را بیرون کشید و در حالی که وانمود می کرد در عالم مستی سیر می کند، فریاد می زد هیچ کس حق دخالت ندارد! در همین هنگام برادر «محسن» (جوان دشنه به دست) در برابرش قرار گرفت تا دختر را از چنگ او برهاند ولی «محسن» ناگهان تیغه دشنه را بر پیکر برادرش فرود آورد و این گونه جشن تولدی خونبار رقم خورد. میزبان جشن تولد دومین نفری بود که با دشنه او مجروح شد و سپس جوان 30 ساله که مقاومت بیشتری به خرج می داد تا دختر جوان را نجات دهد هدف تیغه دشنه مرگبار «محسن» قرار گرفت و در یک چشم بر هم زدن نیمی از تیغه دشنه در قفسه سینه اش فرو رفت و درون استخوان ها شکست «محسن» که هنوز نیمه دیگر دشنه در دستش باقی مانده بود، پا به فرار گذاشت و بدین ترتیب میزبان و دیگر مهمانان، پیکرهای مجروح دوستانشان را در حالی به بیمارستان بردند که پیکر «محسن» را نیز از کنار پیاده رو درون پراید گذاشتند و از بولوار شهید فلاحی 7 به طرف بیمارستان طالقانی به راه افتادند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است دقایقی بعد کادر درمانی بیمارستان مرگ جوان 30 ساله را به پلیس گزارش دادند اما دیگر از پرایدسواران خبری نبود. طولی نکشید که نیروهای انتظامی ماجرای جنایت با ضربه دشنه را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و این گونه پرونده جنایی دیگری مقابل قاضی دکتر صادق صفری قرار گرفت. با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرای تکان دهنده، ابتدا قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستورات محرمانه ای را برای حفظ صحنه جنایت و ردیابی عوامل شرکت در نزاع صادر کرد و خود نیز شبانه عازم بیمارستان شد. بررسی های مقدماتی مقام قضایی بیانگر آن بود که هنوز نیمه تیغه دشنه در قفسه سینه جوان 30 ساله وجود دارد و پرایدسواران نیز درحالی از مرکز درمانی گریخته اند که «محسن» (جوان مجروح بستری در بیمارستان) مدعی بود اصلا در میان مهمانان جشن تولد حضور نداشته است! در همین حال قاضی صفری عازم منزل محل وقوع درگیری در منطقه قاسم آباد شد و در این شرایط دستوراتی را برای توقیف خودروی پراید صادر کرد. از سوی دیگر نیز «محسن» (متهم) کاظم (برادر محسن) و حسن (میزبان جشن تولد) بازداشت شدند و به مقر انتظامی انتقال یافتند.به گزارش روزنامه خراسان، قاضی ویژه قتل عمد که وارد منزل محل وقوع جنایت شده بود، نقطه به نقطه اتاق ها را در حالی زیر ذره بین نگاه قضایی گرفت که خون زیادی در کنار مبل و روی در و دیوار خودنمایی می کرد. کیک جشن تولد که هنوز بریده نشده بود هم به همراه بطری های مشروب درون یخچال قرار داشت به طوری که همه چیز حکایت از یک جنایت مستانه می کرد.
در حالی که دوتن از مهمانان دیگر با معرفی خود به پلیس، اسرار این جنایت هولناک را فاش کرده بودند، «محسن» نیز دست از داستان سرایی برداشت و به قتل جوان 30 ساله اعتراف کرد.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، او پس از انجام بازجویی های مقدماتی و با صدور دستوری توسط قاضی ویژه پرونده های جنایی به محل وقوع نزاع مرگبار هدایت شد تا در مقابل دوربین قوه قضاییه جزئیات این قتل تکان دهنده را بازگو کند.
در بازسازی صحنه جنایت که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) نیز حضور داشت ابتدا سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسر پرونده) خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهم در مراحل بازجویی را شرح داد و سپس «محسن» با اشاره قاضی دکتر صادق صفری، دشنه چوبی را به دست گرفت و با حرکات نمایشی صحنه جنایت را بازسازی کرد. او با معرفی کامل خود و پس از ارشاد و نصایح مقام قضایی که حقیقت ماجرا را بیان کند، لب به اعتراف گشود و گفت: من قصد تعرض به آن دختر را نداشتم فقط می خواستم او را به داخل اتاق بکشانم تا بیشتر مشروب نخورد!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: متهم این پرونده جنایی مدام سعی می کرد چنین وانمود کند که به خاطر مستی و مشروب خوری چیزی از صحنه جنایت را به خاطر نمی آورد اما او به سوالات تخصصی و انحرافی قاضی صفری با جزئیات کامل پاسخ می داد. در همین حال مقام قضایی پرسید دسته چاقو را که در دست داشتی چه کردی؟ متهم گفت: آن را هنگام فرار از پشت بام لابه لای کولرهای ساختمان دو طبقه انداختم که در این هنگام کارآگاه عظیمی مقدم به پشت بام رفت و تیغه شکسته دشنه را پیدا کرد.
متهم سپس نحوه فرار خود از پشت بام را نیز بعد از ماجرای جنایت شرح داد و گفت: از پشت بام روی درختی پریدم که در کنار دیوار قرار داشت و با شکستن چند شاخه نازک روی زمین افتادم که بعد هم مرا به بیمارستان بردند.
وی درباره صحنه درگیری با مهمانان هم گفت:ابتدا برادرم را با دشنه زدم و بعد هم افرادی که قصد داشتند کارد را از من بگیرند!
براساس این گزارش، با اعترافات صریح متهم و دیگر افرادی که در صحنه جنایت حضور داشتند، قاضی دکتر صفری اتهام فراهم کردن موجبات فساد و فحشاء از طریق برقراری مجلس مختلط و نگهداری مشروبات الکلی را به «حسن» (میزبان جشن تولد) تفهیم کرد و از برخی دیگر از متهمان مانند کاظم (برادر محسن) خواست تا از خود در برابر اتهام شرب خمر دفاع کنند. با پایان یافتن بازسازی صحنه این جنایت تکان دهنده و تاسف بار، متهمان روانه زندان شدند تا این پرونده جنایی نیز دیگر مراحل دادرسی را طی کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دریا سفرهدار بزرگی است و نمیگذارد کسی که دل به آن زده است دست خالی برگردد. روزگار ناخدا و صیاد و بیشتر کسانی را که ساحلنشین هستند، دریا میچرخاند. یکی لنج میسازد تا دیگری آن را به آب بیندازد. یکی لنج را به دریا میاندازد تا مسافرها را جزیره به جزیره بچرخاند و یکی صیاد میشود. صیادی در دل دریای جنوب و خلیج فارس ابزارهای زیادی دارد که «گرگور» یکی از مهمترین و قدیمیترین آنهاست. گرگور یک ابزار صیادی است که بعد از گذشت سالها و سدهها هنوز ماشینی نشده و دستساز است و اگر نباشد کار صیادهایی که در آبهای عمیق ،ماهی صید میکنند، لنگ میماند. ناگفته نماند که گرگور برخلاف روشهای دیگر مانند صید ترال(کفروب) با دریا و موجودات آن در صلح است و به همین دلیل هنوز صیادانی که زنده بودن دریا برایشان اهمیت دارد، استفاده از گرگور را به صیدهای دیگر ترجیح میدهند. حتی اگر قرار باشد سالی یکبار برای خرید گرگور نو هزینه کنند. در این پرونده میخواهیم درباره گرگور، عملکردش و کارگاههای گرگوربافی در جنوب ایران بیشتر بدانیم. بخشی از این پرونده با مطالعه و کنکاش در دو فصل نامه علمی دانشهای بومی ایران به دست آمده و بخش دیگر آن حاصل دیدن چند مستند و گفتوگو با کسانی است که یا به شهرهای جنوبی ایران در حاشیه خلیجفارس، سیروسفرهای مکرر داشتهاند یا خودشان در جنوب در گوشه کارگاهی کوچک مشغول گرگوربافی هستند.
ساختار ساده و کاربردی گرگور
گرگور یکی از ابزارهای دستساز ماهیگیری است که صیادان در جنوب از آن استفاده میکنند و هرمزگانیها آن را به «کُلگِر» هم میشناسند؛ قفسی که با به آب انداختن آن ماهیها به دام میافتند. این تله ماهیگیری ساختاری نیمکره مانند دارد که با استفاده از سیمهای بسیار ظریف به شکل قفسی گنبدیشکل بههم بافتهمیشود. گرگور یک دهانه قیفیشکل دارد که به آن «دماغه» میگویند. وقتی ماهی از دماغه وارد گرگور میشود، راه خروج را گم میکند و با وجود دماغه و خارهای قرار داده شده در مسیر، دیگر راهی برای فرار باقی نمیماند، مگر ماهیهای ریزی که جثهشان کوچکتر از سوراخهای(چشمه) بافته شده است. جغرافیا و نوع استفاده، ساختمان و ابعاد گرگور را تغییر میدهد. بعضی صیادان که شناورهای بزرگ تری دارند از گرگورهای بههمپیوسته بزرگ که وزن بسیار بالایی دارند، استفاده میکنند و گرگور بعضی صیادان که با قایق به صید ماهی میروند با دست هم قابلحمل است. صیادان بعد از رسیدن به نقطه مدنظر در دریا، گرگورها را به وسیله یک بند، داخل آب میاندازند تا به کف دریا برسد و ماهیها در آن به دام بیفتند. آنها سر بند هر گرگور یک قطعه شناور یونولیتی به اسم «چیبال» و «بویه» میگذارند تا گرگورها را در دریا گم نکنند. کاری که در گذشته با چوب درخت خرما یا بشکههای قیرآب شده(بشکههای 20 لیتری خالیِ بنزین یا روغن که سرشان را میبستند و دورتادور آن را قیراندود میکردند تا عایق آب شود و روی سطح دریا شناور باشد) انجام میدادند و دردسرهای زیادی داشت. در نهایت اگر صید خوب باشد گرگورها را هر 2ساعت یک بار از آب بیرون میکشند و صید را خالی میکنند و اگر نباشد گرگور را دوباره به آب میاندازند و بسته به ابعاد گرگور همان روز یا چند روز بعد به آن سر میزنند. سنتی سخاوتمندانه در میان ناخداها رایج است که هر کس گرگور خود را در دریا میشناسد و به سراغ گرگور دیگری نمیرود؛ مگر دزدان دریایی و ترالها.
گرگور از کجا آمده است؟
مشخص نیست اولین بار، گرگور از کجا و چطور وارد جعبه ابزار صیادان جنوب شده است. مواد اولیه ساخت گرگورهای قدیمی، بومی نبوده و همین باعث شده است که حدسها این باشد که گرگوربافی از طریق ارتباط با حوزه اقیانوس هند و آفریقا وارد جنوب شده و اگر این ابزار وارداتی است، با همت مردم بومیسازی هم شده است. گرگورها با شکلی دیگر در اروپا برای صید لابستر و نمونههای کوچک تر آن و در آفریقا و هندوستان برای صید ماهی استفاده می شود. البته گذر زمان، مواد اولیه گرگوربافها را تغییر داده است. در گذشته این تلهها را با نوعی چوب هندی و چینی که در بوشهر آن را به «باصچیل» میشناسند، میبافتند. چوب باصچیلها توپر، محکم و انعطافپذیر بود و تا مدتها به عنوان ماده اولیه گرگوربافها شناخته میشد. بعد از مدتی ساحلنشینها بافت گرگور را با استفاده از «گرز» ترکههای نخل خرما یا «پنگ» شاخه انعطافپذیر خوشه خرما میبافتند، اما این نوع گرگورها ماهیهای کوچک را صید نمیکرد و بیشتر از چهار ماه دوام نمیآورد. «نیباز» نام درخت دیگری است که در ساخت گرگور آن را هم امتحان کردند. برای ساختن گرگور با نیباز بعد از شیار کردن چوب وسط، آن را با آب دریا خیس میکردند تا انعطافپذیر شود و چون استقامت بیشتری نسبت به درخت نخل داشت بافندگان از چوب این درخت هندی استقبال کردند تا این که در دهه40 سیمهای مخصوص گالوانیزه از کشورهای حوزه خلیجفارس و کارگاهها سردرآورد و از آنها به صورت ترکیب سیم و چوب در گرگور استفاده شد. در نهایت چند دهه بعد وقتی پای سیمهای چینی به خلیجفارس باز شد گرگورهای چوبی به گرگورهای کاملا سیمی تبدیل شدند که بدون اشکال نیستند، عمر کوتاهی دارند و بعد از زنگزدگی، سلامت دریا را به خطر میاندازند.
توجه ویژه گرگور به محیطزیست دریایی
خلیجفارس به دلیل عمق کم و کف مرجانی و صخرهای، خانه امنی برای ماهیان کفزی است و صیادان، از گرگور بیشتر برای به دام انداختن ماهیهای کفزی و سختپوستان استفاده میکنند. حلوا، سنگسر، شوریده و هامور از جمله ماهی هایی هستند که با استفاده از گرگورها در تله میمانند. گرگور یک روش صید منطبق بر زیستدریایی است و فرصت میدهد ماهی های کوچکی که خود طعمه دیگر موجودات آبزی هستند و پوششهای گیاهی کف دریا سالم بمانند. این تلههای ماهیگیری یک برتری ویژه در مقایسه با روشهای صید ترال(کفروب) دارند که ریشه در هوشمندی و احترام همیشگی پیشینیان ما به محیطزیست دارد. در این روش، گونههای خاصی از ماهی با اندازه مشخص وارد سبد و صید میشوند و ماهیها در این سبدها تا لحظه بالا آمدن از دریا زنده و تازه میمانند،اما در صید کفروب، همانطور که از اسمش پیداست توری به نام «گوفه» که به شکل یک قیف بزرگ و از دو طرف به تختههایی متصل است، به اعماق دریا فرستاده و با شناور در بستر دریا کشیده میشود. ترال، داروندار کف دریا مانند مرجانها، جلبکها و دیگر موجوداتی را که برای دریا و اقیانوس حیاتی هستند، شخم میزند و با خود بالا میآورد. در واقع ترال بعد از بههم ریختن زیست بوم دریا، باعث آشفتگی در زندگی موجودات دریایی هم میشود. در ترال، همواره بخشی از صید، گونههای بیمصرف است که بهطور تصادفی در دام گوفه افتادهاند و ممکن است ضمن صید کشته شوند. دلفینها، لاکپشتهای دریایی، کوسهها و همچنین گونههای صیدممنوع یا نابالغ میتواند بخشی از این بهدامافتادنها باشد که هر بار بعد از صید دور ریختهمیشود. به همین دلیل ترال که بیشتر یک نوع صید تجاری است در بیشتر کشورها به شدت کنترل میشود و همیشه سوژه اعتراضات زیستمحیطی است.
فصل به آب انداختن تلهها
با توجه به کاربرد گرگور، کارگاههای متعددی در گوشه و کنار جنوب ایران شکل گرفته که تمرکز آن ها گرگوربافی است. شهرستانهای دیلم، بوشهر، گناوه، دیر،کنگان و جزیره از مهمترین مراکز گرگوربافی جنوب هستند. تقریبا همه وقت سال، فصل استفاده از گرگور است، ولی محلیها میگویند وقت به آب انداختن گرگورها بعد از ظاهر شدن ستاره سهیل و خنکتر شدن هوا در شهریور است که تا بهمن میتواند ادامه داشته باشد. گرگورها به چهار شکل «باطنهای»، «طعمهای»، «عمانی» و «دوکیسهای» وجود دارد و هرکدام بسته به نوع استفاده و صید ویژگیهای خاص خود را دارد. برای مثال، گرگور باطنهای بیشتر مخصوص صیادان عربستان است، نوع طعمهای برای صید ماهی هامور استفاده میشود و چون ماهی های ریز داخل گرگور نقش طعمه را برای هاموریان بازی میکند به این اسم خوانده میشود. گرگور عمانی از هر طرف بیشتر از 3 متر است و چون فضای بزرگی در شناور را اشغال میکند کمتر از آن استفاده میشود. بهمن ماه فصل صید ماهی مرکب است که از دهه 70 رونق گرفته است و در آبهای کمعمقتر شکار میشود. بعد از نوروز هم که صید ماهی مرکب تمام و آب گرمتر می شود، ماهیها به قسمتهای عمیقتر میروند تا بتوانند خود را خنک نگهدارند. به همین دلیل در این فصل سال، گرگورها به مناطق عمیقتر برده میشود. گرگور هرچه بیشتر زیر آب بماند ماهی بیشتری صید میشود. در گذشته که قطبنماهای مدرن نبود صیادها برای انتخاب بهترین محل برای انداختن گرگور، سنگی به نام «سنگ سرب» را که به طنابی باریک و طولانی وصل بود به دریا میانداختند تا مطمئن شوند در عمق دریا صخرههای دریایی وجود دارد که زیستگاه ماهیهاست. در غیر این صورت اگر ته دریا گلآلود بود موقعیت خود را برای صید تغییر میدادند.
رسم و رسوم مرتبط با گرگور
اوضاع صیادی با گرگور همیشه روبهراه نیست. گاهی طناب پاره و گرگورها در آب رها و گم میشود. این اتفاق در زمانی که طناب گرگورها از جنس «غدف» نوعی نخل بیثمر بود، بیشتر تکرار میشد. گاهی با حضور کفروبها، گرگورها صدمه میبینند و در اعماق دریا از هم جدا میافتند. در این زمان صیادها راهی جز چنگک انداختن به آب و نذر و نیاز ندارند. آنها در چنین موقعیتهایی نذر میکنند تا گرگورشان پیدا شود. نذرشان میتواند مقداری پول باشد یا بخشیدن همه یا بخشی از ماهیهای داخل گرگور به کسانی که نیازمند هستند. همچنین در رسمی به نام «چرب و شیرین» پای گرگور به باورها باز میشود. جنوبیها معتقد بودند اگر زنی که تازه وضعحمل کرده صید یک صیاد را بخورد صیاد تا مدتی نمیتواند ماهی بگیرد و به اصطلاح «چله گرفته است». برای همین مراسم چرب و شیرین را به پا میکردند. در این مراسم، شیر همان زن را با خرما و روغن مخلوط میکردند و با آن حلوا میپختند. این حلوا را در گرگور و بعد در دریا میانداختند. آنها معتقد بودند ماهی با خوردن این غذای چرب و شیرین، باعث آشتی دوباره دریا و صیاد میشود و به این ترتیب روزی صیاد قطعنمیشود.
گرگوربافی؛
بدون دستگاه و پرزحمت
گفتوگو با 2 جوانی که یکی کارگاه گرگوربافی دارد
و دیگری 13 سال است که گرگورباف است
بیشتر کسانی که لنج دارند و صیادی میکنند گرگوربافی هم بلدند. اصلا تا همین چند سال پیش همه گرگور میبافتند، اما بیشتر آنها به دلایلی مانند صرفه اقتصادی، صید در دریا را به ساخت گرگور در ساحل ترجیح میدهند. تعداد کم گرگوربافان ایرانی در دهههای گذشته باعث حضور نیروی کار غیربومی و مهاجران افغانستانی و اشتغال آنها به گرگوربافی شد. به گونه ای که الان آن ها بیشتر کارگاههای گرگوربافی جنوب را میچرخانند. البته در این میان صیادان از کارافتاده یا کهن سالتر جنوبی هم هستند که به واسطه گرگوربافی کمکخرج خانوادهشان هستند. شماره «عین» و «محمدرضا نورزهی» را از میان کارگاههای گرگوربافی پیدا کردم. غرق در لهجه جنوبی بودند. به زحمت توانستم راضیشان کنم چند کلمهای درباره گرگوربافی صحبت کنند.
گرگوربافی کار پرزحمتیاست
«عین»، جوانی که خودش یک کارگاه گرگوربافی در بندرگناوه دارد، میگوید: «گرگوربافی کار پرزحمتی است، دستگاه ندارد و باید چند ساعت روی زمین بنشینید و بایستید تا سیمهای گرگور را به هم ببافید. آدم باید وارد باشد تا بتواند گرگور را بسازد. من خودم 25 کارگر دارم که بیشترشان افغانستانی هستند. سالهاست که ایرانیها کمتر گرگور میبافند و این کار بیشتر دست افغانستانیها افتاده است.»
انداختن سالانه 2 تا3 هزار گرگور به آب توسط هر لنجدار
محمدرضا نورزهی 13سال است که گرگور میبافد، پدرش هم 30سال است در بوشهر گرگورباف است. او اصالتی افغانستانی دارد و متولد جنوب ایران است. محمدرضا میگوید: «گرگورهای کوچکی که برای صید تفریحی میبرند یک متر و گرگورهای بزرگ تر که صیادها میخرند بیشتر از 1.5متر است. من دستمزدی کار میکنم. یعنی صاحبکار برایم سیم میآورد و من گرگور میبافم. از زمانی که یادم میآید گرگورها سیمی بودهاند، اما پدرم تعریف میکند 40، 50سال پیش گرگورهای چوبی هم میبافتند که خیلی مکافات داشته است. شنیدهام که برای این گرگورها باید چند روز چوبها را در آب دریا میخواباندند تا انعطافپذیر شود. من گرگور کوچک را یک ساعته میبافم، اما اگر بزرگ تر شود زمان بیشتری میبرد؛ بیشتر مشتریهایمان هم از جنوب هستند و صیادها. بندرعباس و بوشهر و چابهاریها هر کدام یک مدل گرگور میخرند. در چابهار برای این که بتوانند در فرصت دو ماهه شکار، ماهی مرکب گیر بیاورند گرگور مخصوص مرکب و بندرعباسیها هم که بیشتر دنبال یک نوع ماهی هستند گرگور ِ چشمه ریزتر میخرند. آب کف دریا شور است و سیم گرگورها زود خراب میشود. هر لنجداری در جنوب هر سال بین 2 تا3 هزار گرگور به آب میاندازد و با توجه به این که گرگور 8 ماه وقت دارد در آب باشد هرسال باید آن را عوض کنند. البته سیمهای چینی نسبت به قبل ضعیفتر شدهاند. پدرم میگوید قبلا سیمهای چینی بیشتر از یک سالونیم عمر میکرد، اما الان سیمها زود زنگ میزند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.